دو اتفاق بد......
سلام پسر گلم، عزیز دلم تو در تاریخ ٩٠/٨/٣ برای مراسم سوم مامان فاطی رفتی مسجد احمدیه تو خیابان نارمک....امروزم برای دومین بار رفتی مسجد واسه مراسم ختم.آخه شوهر خاله مامان 5شنبه فوت کرده بود و امروز ختم بود تو با ما ساعت 1 تا 2.30 اومدی مسجد الرضا تو خیابان نیلوفر ختم.خیلی هم اذیت کردی آخه از 3 شنبه مریضی و اسهال استفراغ گرفتی بردیمت پیش دکترت گفت ویروسه مامانم حالت خیلی بده لب به هیچ چی نمی زنی هر چی می زارم تو دهنت اوق می زنی توی ابن 7 ماه و دو روز زندگیت این اولین بار که مریض شدی اون هم انقدر بد، دیشب تا صبح بیدار بودی و ناله می کردی بابا مهدی هم بالا سرت نشسته بود و غصه می خورد.هیچ وقت مریض نشو پسرم...........آخه انوقت ما از اینکه تو رو بدنیا اوردیم و داری اذیت می شی ناراحت می شیم عسلم.خلاصه از ختم اومدیم خانه خاله فایزه و چون به خاطر مریضی یه هفته حموم نرفته بودی خاله بردت حموم،اینم عکسش عزیزم.